خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادشچنان خرسند بنشیند که پنـدارند آزادشنمیگویم فراموشش مکن گاهی به یاد آوراسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادشدلم درآتشست ازعشق و من آسودهام ازغمکه میدانم محبت میرسد روزی به فریادش!