نسیم عشق ز کوی هوس نمیاید چرا که بوی گل از خار و خس نمیایدز نارسایی فریاد آتشین فریادکه سوخت سینه و فریادرس نمیایدبه رهگذارطلب آبروی خویشتن مریزکه همچو اشک روان باز پس نمیایدز آِشنایی مردم رمیده ام رهی که بوی مردمی از هیچ کس نمیاید رهی معیری