سلامي گرم پس از غيبتي طولاني



با سلام، ميشه گفت نزديک به دو ماهي ميشه که من به وبلاگم سر نزدم دليلش را نميدونم پر مشغلگي و يا شايدم بي حوصلگي از نوشتن آخه نوشتن هم حوصله مي خواهد. در هفته اخير در سفري بودم که ازش کلي تجربه ياد گرفتم، با افراد جديدي آشنا شدم و جاهاي مختلف عجيب ولي جالب، زيبا، يا ساکت و خلوت که دنيايي فکر را به خاطرم به ارمغان مي آورد و يا شلوغ و پر ازدحام که حضور درون حکايت از زندگي بود. سفر را با گذري از نگيني در دل کوير باير نوادا آغاز کردم، بله وگاس: شهري پر از کازينو و قمار و کلاب. شهري انبوه از مدل سازيهاي زيباي مختلف جهان تا يادآور خاطرات بسياري باشد: از بودا و قصر سزار تا برج ايفل فرانسه و قيصريه و علاادين و دزدان دريايي و مصر و گنج و غيره.



همه و همه به صورت سمبلهاي مختلف در گوش و کنار هتلهاي اين شهر ميدرخشيدند. حيات در اين شهر شب ها به وضوخ ديده مي شد. خيابانها انبوه از آدمها، ماشين ها و صدا و همهمه... سعي کردم با گرفتن عکس تک تک اين لحظات را ثبت کنم اما گاهي عکس به تنهايي، بازگوي تمامي اين چيزها نيست. سفرم در ايامي صورت گرفت که شهر با ديدار جميت ايرانيان از تمامي نقاط امريکا مواجه مي شد. امکان نداشت که به خيابان رفت و صداي ايراني و کلام فارسي را در گوش و کنار شهر نشنيد. بهانه اي جز حضور هنرمندان ايراني و کنسرتهايي به بهانه سالروز تولد حضرت مسيح نبود. زمين و آسمان يادآوري ايران را برايم داشت.

از اونجا به سمت دياري که حتي از ديدگاه آمريکيها هم از انبوه از ايراني مي آيد رفتم. درست کاليفرنيا!! از شهرهاي سن دياگو، لوس آنجلس، سنتا مونيکا، سنتا آنا گذر کردم. شلوغي و ازدحامش ياد و خاطره ايران را برايم آورد. همه جا بوي ايران و ايراني به مشام مي رسيد، چيزي نبود جز يادآوري خاطره هاي گذشته...

1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
salam engar bar gashti be donyaye por hayahooye blogspot! safar ke hatamn khosh gozashte ... chekide ghashangi az safaret bood ;)